وبلاگ :
هميشه دلتنگ
يادداشت :
آسمان غزل
نظرات :
0
خصوصي ،
1
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
آريا
خبرت خرابتر کرد جراحت جدايي
چو خيال آب روشن که به تشنگان نمايي
تو چه ارمغاني آري که به دوستان فرستي
چه از اين به ارمغاني که تو خويشتن بيايي
بشُدي و دل ببُردي و به دست غم سپردي
شب و روز در خيالي و ندانمت کجايي
دل خويش را بگفتم چو تو دوست ميگرفتم
نه عجب که خوبرويان بکنند بيوفايي
تو جفاي خود بکردي و نه من نميتوانم
که جفا کنم و ليکن نه تو لايق جفايي
چه کنند اگر تحمل نکنند زيردستان
تو هر آن ستم که خواهي بکني که پادشاهي
سخني که با تو دارم به نسيم صبح گفتم
دگري نميشناسم تو ببر که آشنايي